قتل فجیع و هولناک همسر به خاطر خالکوبی

به گزارش مجله خزرکوه، مرد جوان که به خاطر خالکوبی های همسرش از دست او عصبانی شده، زن را به قتل رسانده و جسدش را مثله نموده است، در حالی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت که اولیای دم اعلام گذشت نموده اند.

قتل فجیع و هولناک همسر به خاطر خالکوبی

با ما همراه باشید و درباره وبلاگ ساعت اینترنتی بیشتر بدانید.

به گزارش گروه حوادث خبرنگاران از شرق، متهم که مردی 41 ساله است، هشت ماه قبل در منطقه ای در جنوب تهران همسرش را به قتل رساند و جسدش را مثله و دفن کرد. وقتی مأموران پلیس در جریان گم شدن زنی به نام سیمین نهاده شدند، تحقیقات خود را برای پیدا کردن او آغاز کردند. شوهر این زن به مأموران گفت همسرش برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. او گفت: من اصلا نمی دانم همسرم به سر کارش هم رسیده یا نه. او به خانه برنگشت و دیگر تماس هم نگرفت. به شدت نگرانش هستم و می ترسم اتفاقی برای زنم اتفاق افتاده باشد؛ چون او هیچ وقت این طور من را بی خبر نمی گذاشت. پلیس بعد از شنیدن گفته های این مرد تلفن همراه زن جوان را آنالیز کرد و متوجه شد سیمین روز حادثه اصلا از خانه خارج نشده است. نقطه زنی های موبایل نشان داد او آخرین بار در خانه اش با تلفن همراهش صحبت نموده و بعد از آن هم دیگر تماسی نداشته است. به این ترتیب فاش شد شوهر زن مفقودشده واقعیت را نگفته است و موضوعی را پنهان می نماید. مأموران بعد از اینکه به این مرد به نام ناصر مشکوک شدند، از او بازپرسی کردند، اما او باز هم از همه چیز ابراز بی اطلاعی کرد.

ناصر خاتمه بعد از انجام تحقیقات گسترده لب به اعتراف گگردد او گفت: من زنم را کشتم، جسدش را تکه تکه و بعد دفن کردم. این مرد گفت: این کار را به خاطر اختلافات شدیدی که با همسرم داشتم، انجام دادم. در واقع دیگر راهی برای ادامه زندگی با او نداشتم. زنم خلافکار شده بود. ما مدت ها با هم اختلاف داشتیم تا اینکه بالاخره از شدت عصبانیت کنترل خودم را از دست دادم و او را کشتم. بعد هم با ادعای گم شدنش خواستم کاری کنم کسی به من مشکوک نگردد. وقتی از پسر مقتول بازپرسی شد، او نیز تأیید کرد که اختلافاتی بین پدر و مادرش وجود داشته و پدرش نسبت به روابط مادرش مشکوک شده بود.

رونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این قتل ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواهان مجازات او شد. در ادامه پسر مقتول به عنوان، ولی دم در صندلی نهاده شد و اعلام گذشت کرد. او گفت: من شاهد درگیری های پدر و مادرم بودم و مادرم طوری رفتار می کرد که پدرم اصلا راضی نبود و دوست نداشت. من هم از پوشش مادرم و کار هایی که می کرد، خوشم نمی آمد؛ اما اصلا فکر نمی کردم پدرم دست به قتل مادرم بزند. در ادامه متهم در صندلی نهاده شد.

او گفت: اتهام را قبول دارم. من زنم را کشتم؛ چون دیگر از کارهایش خسته شده بودم. وقتی پسرمان دوساله بود، همسرم از من جدا شد و رفت. من ازدواج کردم و با زن دیگری زندگی تشکیل داده بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت می خواهد برگردد. او گفت از زمان طلاق، پدر و مادرش اجازه نمی دهند از خانه خارج گردد و زندگی برایش سخت شده است و حالا که یک بچه دو ساله داریم، می خواهد دوباره باهم زندگی کنیم. من هم این پشنهاد را قبول کردم. همسر دومم را طلاق دادم و ماه ها قسط مهریه اش را پرداختم و از طرفی با سیمین و پسرم زندگی دوباره را آغاز کردم. سیمین در این مدت درس خواند و سر کار رفت. حقوق بسیار خوبی می گرفت. او زن بسیار زیبایی بود و جذابیت زیادی داشت و من هم این را می دانستم. به همین دلیل سعی می کردم زندگی مناسبی برایش فراهم کنم. با کار کردن در خانه های مردم یک خانه 120 متری در تهران خریدم و یک ماشین خوب هم تهیه کردم. سیمین هم درآمدش را خرج خودش می کرد و من اعتراضی نداشتم تا اینکه کم کم متوجه تغییر رفتار همسرم شدم. اوایل به من توجه می کرد؛ اما چند سال اخیر دیگر توجهی به من نداشت و تمکین هم نمی کرد.

متهم ادامه داد: طرز لباس پوشیدن سیمین تغییر کرد، ظاهرش عوض شد و حتی حرف زدنش هم به شکل دیگری شده بود. من به او گفتم تو شغل خوبی داری، درآمدی داری که بسیاری از مردم ندارند. چرا چنین رفتاری می کنی و چرا با مردان غریبه ارتباط داری. زنم هر بار با من تندی می کرد و می گفت به تو ربطی ندارد. مگر جهان چقدر ارزش دارد که به خاطرش خودم را محدود کنم. یک روز متوجه شدم همسرم چند خط تلفن دارد. خیلی از این مسئله ناراحت شدم و درگیری بین ما ایجاد شد. گفت اگر من را دوست نداری، طلاقم بده. من دیگر تو را دوست ندارم. گفتم توبه کن. کاری با تو ندارم. قبول نکرد و من را پس زد. وقتی حرف طلاق را دوباره بیان کرد، خیلی عصبانی شدم. من همسر دومم را به خاطر او طلاق داده و مبلغ زیادی مهریه پرداخت نموده بودم و سیمین حالا می گفت باز هم طلاق می خواهد. من زندگی ام را باخته بودم. حین جرو بحث بود که متوجه شدم همسرم روی بدنش خالکوبی نموده است. این دیگر تیر آخر بود. خیلی عصبانی شدم و پرسیدم تو چرا چنین کاری نموده ای؟ جواب داد هر کاری بخواهم می کنم و از تو برای اینکه چطور زندگی کنم، اجازه نمی گیرم. گفتم تو چه کم داری که این طور با من رفتار می کنی. تو که می دانی من دوستت دارم؛ اما باز هم جواب سربالا داد.

متهم در ادامه اظهاراتش در دادگاه گفت: وقتی خالکوبی را دیدم، آن قدر عصبانی شدم که درگیری بالا گرفت. او من را با گردوشکن می زد و من هم با ضربه چاقو او را زدم و به قتل رساندم. بعد جسد را مثله کردم تا بتوانم از خانه بیرون ببرم و پنهان کنم.

متهم ادامه داد: من همه چیز را به خانواده همسرم هم گفته بودم و آن ها می دانستند سیمین چه کار هایی می نماید؛ اما هیچ یک از ما نمی توانستیم جلوی او را بگیریم و به حرف ما گوش نمی داد. این طور شد که مرتکب قتل شدم و بعد هم جسد را از خانه بیرون بردم و دفن کردم. در ادامه جلسه دادگاه وکیل مدافع متهم در صندلی حاضر شد و دفاعیات خود را بیان کرد و خواهان تخفیف در مجازات متهم شد. در ادامه آخرین دفاعیات متهم از او گرفته شد. بعد از گفته های متهم هیئت قضات برای تصمیم گیری درباره او وارد شور شدند.

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 20 اسفند 1399 بروزرسانی: 20 اسفند 1399 گردآورنده: khazarkooh.ir شناسه مطلب: 1029

به "قتل فجیع و هولناک همسر به خاطر خالکوبی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قتل فجیع و هولناک همسر به خاطر خالکوبی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید