ترامپ متأثر از آرای بانون و میلر است، تیلرسون مترسک است
به گزارش مجله خزرکوه، خبرنگاران، گروه بین الملل- مهدی ذوالفقاری: چندی پیش جِیسون هاروویتز در مطلبی که در نیویورک تایمز منتشر شد، به آنالیز آراء و اندیشه های استیو بانون پرداخت؛ کسی که از وی به عنوان معلم عقیدتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا یاد می گردد.
کسانی که سعی در ریشه یابی دنیا بینی تاریک و گاه آخرالزمانی استیون بانون -معلّم عقیدتی ترامپ- دارند، بارها سخنرانی او که در سال 2014 در همایشی در واتیکان ایراد شد را آنالیز نموده اند که در آن به تفسیر اسلام و پوپولیسم (عوام فریبی) و کاپیتالیسم پرداخته بود.
اما با وجود همه آنالیز هایی که درباره آن اظهارات انجام شده است، کسی متوجه اشاره گذرای بانون به جولیوس ایولا، فیلسوف مرموز ایتالیایی، نشد و شاید فقط پیروان این متفکرِ شدیداً تحریم شده و وابسته به نازیسم و نیز پژوهشگران بودند که توجهشان به این نکته جلب گشت.
آنچه در ادامه می آید گفتگوی خبرنگاران با پروفسور ویلیام بیمن رئیس دانشکده مطالعات مردم شناسی دانشگاه مینه سوتا آمریکا در این رابطه است.
پروفسور ویلیام اورمان بیمن (William O. Beeman) استاد و رئیس گروه مردم شناسی دانشگاه مینه سوتا(Minnesota) آمریکا است. وی همچنین از سال 2005 تا 2008 ریاست بخش خاورمیانه انجمن مردم شناسی آمریکا را نیز برعهده داشته است.
ویلیام بیمن پیشتر مدیر گروه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه براون (Brown) در ایالت رودآیلند و استاد مردم شناسی و مطالعات آسیای شرقی این دانشگاه نیز بود. وی دکترای مردم شناسی را از دانشگاه شیکاگو در سال 1976 دریافت نموده و به خاطر نوشتن چندین جلد کتاب و بیش از 100 مقاله علمی در خصوص پویش های ارتباطات در ایالات متحده، ایران و غیره بسیار مشهور است.
* بعضی تحلیلگران از استیو بانون به عنوان نظریه پرداز کاخ سفید و شخص دونالد ترامپ نام برده اند. نظر شما در این باره چیست؟
استیو بانون دبیر پیشین پایگاه آمریکائی بریت بارت نیوز (Breitbart News) است. دیدگاه وی را می توان مطابق با نوشته ها و مصاحبه های رادیوئی او یهودی ستیزانه، بیگانه هراسانه، بومی گرا و به شدت محافظه کارانه توصیف کرد. صلاحیت بانون هرگز به تأئید کنگره نرسیده و لذا وی فردی غیرمنتخب به شمار می آید؛ همچنین، به همراه تئوریسین راست گرای دیگری به نام استفان میلر (Stephen Miller) به شدت در کاخ سفید ذی نفوذ است.
هم استیو بانون و هم استفان میلر در زمره نظریه پردازان خطرناک در دولت جدید آمریکا یعنی جائیکه رئیس جمهور عمیقاً بی تجربه و به شدت تأثیرپذیر محسوب می شوند. این دو مشاور کسانی هستند که به صورت روزانه با رئیس جمهور ملاقات داشته و از قدرت تأثیرگذاری بالائی بر ترامپ نیز برخوردار هستند. این موضوع در حالی است که پایگاه آمریکائی بریت بارن نیوز که به ویژه در انتشار موضوعات تأئید نشده سوابق طولانی دارد به نظر می رسد یکی از منابع اصلی اطلاعات ترامپ است. ماجرای شنود تماس های تلفنی رئیس جمهور کنونی آمریکا توسط باراک اوباما در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور (هشتم نوامبر سال گذشته میلادی) را نیز بریت بارت نیوز بدون ارائه هرگونه مدرک و سندی برای اولین بار گفت.
* در حال حاضر چه کسانی پشت پرده سیاست گذاری های ترامپ هستند؟
به نظر می رسد، استیو بانون و استفان میلِر (مشاوران ترامپ) تأثیرگذارترین افراد بر وی به شمار می آیند. بسیاری از منصوبین در کابیه ترامپ افرادی در حاشیه هستند؛ به عنوان نمونه رِکس تیلرسون وزیر خارجه این کشور نه تنها ظاهراً در تصمیم گیری های سیاسی حضور ندارد، بلکه حتی قادر به انتصاب یکی از معاونانش هم نیست. به همین دلیل آنچه بیش از همه توجه همگان را به خود معطوف می سازد این موضوع است که بودجه این وزارتخانه تا 30% کاهش یافته است. این مسائل در تاریخ آمریکا امری بی سابقه به شمار می آید. جدا از نفوذ استیو بانون و استفان میلِر، ترامپ حرف شنوی خوبی از ژنرال ها ارتش این کشور نیز دارد.
*بانون در سخنرانی معروفش در سال 2014، از جولیوس اوولا (Julius Evola) فیلسوف زیرک ایتالیایی (1974-1898) نام برد که به مذاق حامیان نازیسم خوش آمد. علت علاقه بانون به این فیلسوف چیست؟
بانون ایدئولوژیست راستگرای افراطی است به نحوی که بسیاری از مردم بر این باورند که وی دارای ایده ها و افکار فاشیستی است. علاقمندی وی به جولیوس اوولا منعکس کننده اعتقادات شخصی اش است. افراد متعصب غالباً به دنبال آن هستند تا افکار فلاسفه را روشی برای توجیه نقطه نظراتشان جلوه دهند.
* روزنامه نیویورک تایمز با انتشار گزارشی، ریشه های سیاست های ضدمهاجرتی ترامپ را به سنت گرایانی چون رنه گنون از اندیشمندان مکتب سنت گرایی نسبت داد. نظر شما در این باره چیست؟
بومی گرائی (Nativism) در آمریکا سنّت بسیار دیرینه ای به شمار می آید. در طول تاریخ آمریکا که به قرن 19 برمی شود، هر یک از اقشار مهاجران در این راه ایستادگی نموده اند؛ ایرلندی ها، ایتالیائی ها، یهودیان و حتی آلمانی ها نیز در این راه ایستادگی نموده اند.
تبلیغات استخدامیِ دارای نوشته ایرلندی ها نمی توانند متقاضی کار باشند، در اواخر قرن 19 متداول بود. آمریکا صرحتاً قانونی را به تصویب رساند که بر اساس آن اشتغال برای چینی ها در قرن بیستم ممنوع شد.
البته که ما؛ ژاپنی ها، آلمانی ها و ایتالیائی ها را در جریان جنگ دنیای دوم مدفون کردیم و نیز در برابر پذیرفتن آوارگان یهودی از چنگال آلمان نازی مقاومت کردیم. تا همین اواخر نیز به سهمیه بندیِ آوارگان از بعضی کشورهای خاص پایبند بودیم.
لذا می توان نتیجه گرفت که احساسات ضدمهاجرتی اخیر نه تنها مقوله ای دیرین به شمار می رود؛ بلکه متأسفانه مورد حمایت تعداد کثیری از شهروندان آمریکا نیز واقع شده است. در این مورد توصیه می کنم که فیلم دار و دسته نیویورکی ها را مشاهده نموده تا به نمونه داستانی از چنین دوره زمانی پِی ببرید.
منبع: خبرگزاری مهر