حیدر رقابی، ترانه سرای مرا ببوس
به گزارش مجله خزرکوه، خبرنگاران: ترانه مرا ببوس را شاید بتوان یکی از خاطره سازترین ترانه هایی دانست که در خاطره جمعی ایرانیان ثبت شده است. برای این آهنگ تاریخچه های فراوانی نقل شده است که گاه با افسانه پهلو می زند. بسیاری بر این نظر بوده اند که ترانه سرای این ترانه مشهور دو تن از اعدامیان بیست وهفتم مهرماه سال 1333 و از جمله سرهنگ ژاندارمری عزت الله سیامک از ره بران سازمان نظامی حزب توده بوده است که پیش از اعدام در زندان و در توصیف شرایط زندانیانم اعدامی سروده است؛ و البته افراد دیگری نیز گمان داشتند که این ترانه سروده محمدعلی مبشری عضو دیگر رهبری این سازمان و در وصف سرهنگ سیامک سروده است.
از سفر با تور پاتایا لذت ببرید.
اما ترانه سرای این ترانه کسی نبود جز حیدر رقابی. حیدر رقابی با تخلص هاله برای اولین بار شعر آن را در مجموعه آسمان اشک و در سال 1329 منتشر کرد و با ویولن پرویز یاحقی و با صدای زیبای حسن گل نراقی در رادیو اجرا شد و مورد توجه علاقه مندان بسیاری نهاده شد و موجب شد تا بار ها از رادیو ایران پخش شود. ماجرای سرودن این ترانه به هیچ وجه به 28 مرداد و اعدام ها ربطی نداشت و آهنگ این ترانه برای موسیقی یک فیلم سینمایی ساخته شد. مجید وفادار، آهنگ ساز این ترانه، ماجرای این ترانه را در گفت وگویی که در شماره 1418 هفته نامه تهران مصور تاریخ یازدهم آذرماه 1342 منتشر شد این گونه توضیح می دهد: در این دوره من گاه گاهی برای فیلم ها هم آهنگ می ساختم.
یادم می آید یکی از این فیلم ها اتهام نام داشت. تهیه کنندگان فیلم از من یک آهنگ نو خواستند و من برای این فیلم آهنگی ساختم که بعد ها به نام مرا ببوس معروف شد... به یاد می آورم روز هایی را که این آهنگ سر زبان ها افتاده بود و داستان هایی را که برای آن ساخته بودند. این آهنگ شاید نقطه عطف موسیقی جاز ایران بود، چرا که بعد از آن خواننده های دیگری به رادیو آمدند و موسیقی جاز نضج پیدا کرد... شعر این آهنگ از حیدر رقابی (هاله) بود که متاسفانه در ایران نماند و برای همواره بار سفر بست و به آمریکا رفت... ترانه مرا ببوس برای فیلم اتهام با کارگردانی شاپور یاسمی ساخته شد که در اردیبهشت 1335 به نمایش درآمد و در یکی از صحنه های فیلم با صدای خواننده ای به نام پروانه و با لب خوانی ژاله علو اجرا شد.
ژاله علو در خصوص این ترانه می گوید: خانم پروانه خواننده ترک زبانی بود که آن روز ها با ترانه آن بام بلند معروف شد و در فیلم اتهام که من به اتفاق ناصر ملک مطیعی در آن ایفای نقش می کردم، به جای من خواند. من در شب جدایی با دخترم کوچکم این ترانه را در متن فیلم لب خوانی می کردم. فکر نمی کنم هاله شاعر این ترانه آن را با انگیزه سیاسی و یا برای کودتای 28 مرداد سروده باشد. شنیده ام که آن را برای نامزدش و زمانی که می خواسته ایران را ترک کند سروده است. در هر حال فیلم مخاطبان خاصی داشت و با وجودی که مرا ببوس اثر خوبی شده بود بعد از اکران فیلم چندان به محبوبیت نرسید. چند سال بعد وقتی که گل نراقی خواننده خوش صدا و با احساس دوباره آن را اجرا کرد و کار از رادیو پخش شد، برسر زبان ها افتاد و در واقع گل نراقی آن را ماندگار کرد.
حیدر رقابی که بود؟
حیدر رقابی، با تخلص هاله در نوزدهم آذرماه 1310 به جهان آمد. پدرش باجناق محمدحسن شمشیری از هوادران محمد مصدق بود و مادرش نیز با بیژن ترقی، ترانه سرای معروف دختر عمو بوده اند. رقابی نیز از هواداران دکتر محمد مصدق بود. او به دلیل فعالیت های سیاسی بازداشت می شود، اما با وساطت شمشیری از زندان آزاد می شود و پس از آزادی در سال 1334 ایران را ترک می نماید و در دانشگاه کلمبیا در آمریکا به تحصیل مشغول می شود و در رشته حقوق بین الملل لیسانس و فوق لیسانس خود را اخذ می نماید.
رقابی پس از آن به آلمان رفت و دوره دکترای فلسفه خود را در دانشگاه برلین گذراند. او هم چنان علیه نظام شاه فعالیت سیاسی می کرد و از مخالفان نظام پهلوی محسوب می شد. رقابی پیش از 28 مرداد سازمان سربازان جبهه ملی را ره بری می کرد و از ملی گرایان تندرو بود. روزنامه شرق به نقل از پرفسور شاپور رواسانی از فعالان سابق جبهه ملی و استاد دانشگاه روایتی نقل می نماید که متفاوت است: در برلن که بودم یک روز تلفن من را خواست. خانمی پشت خط بود که خودش را رناته معرفی کرد و گفت از ایران آمده و نامه ای آورده است.
مشخصاتش را هم داد که قدی بلند و پالتوی قرمزی به تن دارد. در ایستگاه مترو برلن با من قرار گذاشت. رفتم سر قرار. دیدم خانمی با همان مشخصات، گوشه ای ایستاده. رفتم خودم را معرفی کردم و پرسیدم که اسم شما رناته است؟ این را گفتم و بعد دیگر چیزی یادم نیست تا اینکه چشمم را باز کردم و خودم را در بیمارستان روی تخت دیدم. پرستار گفت شما را از پشت سر با ضربه زده اند. 14 روز در بیمارستان بستری بودم. هزینه بیمارستان من را شهرداری برلن داد. بعد که قضیه را پیگیری کردم، معلوم شد کسی که من را زده حیدر رقابی معروف به هاله بوده است.
جالب اینجا بود که این آقای رقابی که در دانشگاه برلن درس می خواند، بلافاصله در آمریکا بورس تحصیلی گرفت. وقتی هم می آمد برلن، با اتومبیل سفارت آمریکا می آمد که کسی نتواند دستگیرش کند. یک بار هم در حیاط دانشگاه برلن بودم، دیدم حیدر رقابی از دور می آید، به من گفت تو از من شکایت کردی؟ گفتم بله، قوی هیکل بود. درگیری ایجاد شد و پلیس آمد. او از جیب خود یک کارت نشان داد و پلیس رهایش کرد. کارت اقامت آمریکا بود. بعد از آن هم رفت آمریکا و دیگر برنگشت.
خسرو سیف از فعالان سیاسی و دبیر کل حزب ملت ایران، اما روایت رواسانی را درست ندانسته و آن را ناشی از یک اختلاف سیاسی و بلکه شخصی بین رقابی و رواسانی می داند. حیدر رقابی در دوره ای نیز عضو حزب زحمتکشان ملت بوده است، اما بعد ها به هم راه خلیل ملکی از حزب منشعب می شود و گروهی به نام گروه سربازان جبهه ملی را تشکیل می دهد. آن طور که گفته می شود رقابی روحیه و منش آنارشیستی داشته است. خسرو سیف می گوید: حیدر رقابی با کنفدراسیون و گروه های سیاسی خارج از کشور هم راه نمی شد. نوعی کج روی داشت و کسی را تحویل نمی گرفت.
رقابی وقتی به آمریکا می رود با گروه های معترض سرخ پوست های آمریکا مرتبط می شود. پس از انقلاب اسلامی رقابی به ایران می آید و به گفته خسرو سیف به دیدن امام خمینی (ره) می رود. رقابی پس از بازگشت به ایران در دانشگاه به تدریس می پردازد، اما پس از انقلاب فرهنگی مانع از کار او می شوند. او به آمریکا بازمی شود. ابتلای او به سرطان طحال باعث می شود که در بیمارستانی در آمریکا بستری بشود. او در آخرین روز های زندگی اش توسط برادرش جهانگیر رقابی به ایران برگردانده می شود و در 23 آذرماه فوت می نماید. او را در گورستان ابن بابویه به خاک سپردند.
منبع: برترین ها