خانواده موسوی&zwnjزاده در اغما

به گزارش مجله خزرکوه، روزی که پسر یازده ساله روی طناب دار بی جان افتاده بود. حالا 60 روز از آن اتفاق می گذرد. فاجعه تمامی ندارد. چند روز پیش نیز پسر هفت ساله این خانواده در دریا غرق شد. مادر دیگر تاب و توانی برایش نمانده؛ در عرض دو ماه دو پسرش را از دست داد. حالا دیگر زندگی برای این زن و شوهر به آخر خط رسیده است. ولی همچنان دو پسر کوچک در این خانواده هستند که نفس می کشند و قرار است زندگی نمایند.

خانواده موسوی&zwnjزاده در اغما

شهروند در ادامه نوشت: پسربچه های یک و سه ساله قرار است بزرگ شوند و آینده داشته باشند، ولی هیچ کس نمی داند که تکلیف این زندگی غم زده چه می گردد و پایان این خانواده از هم فرو پاشیده چه خواهد شد.

احتیاج به حمایت

احتیاج دارند به حمایت، نه فقط مادی؛ این خانواده از لحاظ معنوی احتیاج شدیدی به حمایت دارند. مادر بیمار و شوکه شده نمی تواند مثل سابق زندگی کند. هنوز مرگ یکی از پسرانش را باور ننموده بود که داغ بزرگ دیگری بر دلش نشست. مرتب تشنج می نماید. کابوس می بیند. اشک می ریزد. ولی مگر می تواند این داغ سنگین را آرام کند. مگر می تواند به زندگی سابقش برگردد. نه اینکه در گذشته هیچ مسئله ای نداشت؛ گرفتاری و دردسر های زیادی را تحمل می کرد. اما روزگار سر ناسازگاری بیشتری با او داشت. داغ دو فرزند را بر دلش گذاشت. حالا دیگر دو پسربچه مانده اند و یک خانواده از هم پاشیده.

در این خانواده یک خودکشی اجرا شده است، یعنی در خانواده حل مسأله و رفتار های مناسب در بحران آموزش داده نشده است. در این خانواده دو فرزند دیگر نیز وجود دارد، باید به آن ها فکر و مشکل را از ریشه حل کرد. اما چگونه؟

نظارت های بیشتر

دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس این موضوع را آنالیز می نماید و می گوید: در این خانواده یک تروما اتفاق افتاده و یک خودکشی اجرا شده است. همین مسأله ضربه روانی خیلی زیادی را به کل خانواده وارد نموده است. البته که همه مردم ایران متأثر شدند، ولی ضربه اصلی برای اعضای این خانواده بود. خانواده در رأس حمله استرس قرار گرفته اند. به خصوص این خانواده که زمینه افسردگی و مسائل زیادی را هم داشتند؛ بنابراین کاملا معین است که آن ها دچار مسائلی مثل اختلال استرس پس از ضربه روانی شوند، یعنی همان اختلال پی تی اس دی. این اختلال می تواند عوارض خیلی زیادی داشته باشد، مثل به هم ریختگی، اختلال های شدید ذهنی و سردرگمی؛ به همین دلیل باید نظارت ها و حمایت ها از آن ها بیشتر و دقیق تر باشد.

همدلی بهترین تسکین است

پس از مرگ دومین فرزند خانواده اوضاع بدتر شد. حالا استرس ها مضاعف شده است. خانواده به شدت تحت فشار هستند؛ بنابراین همه آن ها باید تحت درمان های روانپزشکی و روانشناسی قرار بگیرند: اعضای این خانواده یعنی پدر و مادر در درجه اول باید با یک روانشناس صحبت نمایند، یعنی تخلیه روانی صورت بگیرد، حتی در صورت احتیاج دارو هم از سوی یک متخصص تجویز گردد. در کنار این ها استفاده از روش هایی که معنویت آن ها را تقویت کند، یاری بسیار بزرگی برای این خانواده است. اقداماتی که احساس های عاطفی و روانی آن ها را تقویت کند، مانند حمایت های روانی. در این زمینه ارگان های مختلف مثل آموزش وپرورش و بهزیستی می توانند نقش بسیار مهم و بسزایی داشته باشند.

فقط یاری اقتصادی نمی تواند تأثیر داشته باشد، در کنار این یاری های اقتصادی باید یاری های عاطفی و همدلی کردن هم صورت بگیرد، تا این خانواده تسکین یابند. ولی واقعیت این است که خودشان هم باید یاری نمایند تا بتوانند از این وضع رهایی پیدا نمایند، در غیر این صورت متأسفانه ممکن است شاهد این باشیم که در این خانواده افسردگی شدت بگیرد که همین افسردگی ها در فرزند های دیگر تأثیر زیادی می گذارد.

یاری های اقتصادی باید اساسی تر صورت بگیرد

بنابراین در وهله اول آن ها به روانشناس های اجتماعی و بعد از آن نیز به یاری های اقتصادی احتیاج دارند: به نظر من یاری های اقتصادی هم اگر صورت می گیرد، باید به صورت اساسی تر آنالیز گردد، یعنی برایشان شرایطی فراهم نمایند که از لحاظ کاری بتوانند پیشرفت نموده و درآمد داشته باشند. همه این ها در کنار هم می تواند این خانواده را از بحران به سلامت عبور دهد.

نقش اورژانس های اجتماعی

اما علت این رخداد در این خانواده چه بود؛ این موضوع می تواند بسیار مهم باشد. ریشه یابی علت این اتفاق در این خانواده باید از سوی مسئولان صورت بگیرد تا بتوان از این گونه اتفاقات به صورت کلی پیشگیری کرد. این مسأله باید از سوی مسئولان کلان جامعه آنالیز و به آن توجه بیشتری گردد.

این ها را ناصر قاسم زاد می گوید، روانشناس دیگری که این موضوع را از زاویه دیگری آنالیز نموده است: خط مقدم یاری به این خانواده معاینات بالینی روانپزشکی و استفاده از خدمات روان درمانی توسط روانشناسان است. این خانواده دو عزیز از دست داده اند، بنابراین با واکنش های شدید سوگ روبه رو هستند. آن ها احتیاج به حمایت های روانی، درمانی، اجتماعی و معیشتی دارند، باید شرایط روحی آن ها آسیب شناسی و بعد یاری های لازم ارایه گردد. اورژانس های روانپزشکی و روانشناسی در خط اول درمان هستند. از این طریق می توان به آن ها یاری کرد که آلام و درد و رنج کاهش پیدا کند. در مرحله بعد یاری های مددکاری است، یعنی درمان های روانشناختی طولانی مدت.

باید تمام کوشش این باشد که درمان های مددکاری صورت بگیرد، اینکه ضعف های بستر خانواده شناسایی گردد. همچنین باور های افراد و تاب آوری پایین آن ها آسیب شناسی گردد؛ همین مسأله می تواند مانع رخداد مجدد در جامعه گردد. خانواده در حال حاضر دوران بحران را به سر می برند، بنابراین همه افراد باید دست به دست هم دهند تا حمایت های مختلف صورت بگیرد، تا شرایط زندگی آرام تر برایشان رقم بخورد. در این راه نیز باید از تمامی امکانات نهاد های حمایتی یاری گرفت، تا بتوان هرچه سریع تر وضع با ثباتی را برای خانواده فراهم کرد.

این خانواده تنها نیست

یاری های بهزیستی برای این خانواده قبل از این اتفاقات ناگوار صورت می گرفته و در حال حاضر این یاری ها و حمایت ها بیشتر هم شده است. همکاران اورژانس اجتماعی شهرستان و به ویژه مددکار ارتباط مستمر و تنگاتنگ و دقیق تر با خانواده دارد.

فرزانه فیروزی، معاون اجتماعی بهزیستی بوشهر از حمایت های گسترده از این خانواده می گوید: دیر شهرستان کوچکی است که این موارد نیز کمتر در آنجا اتفاق می افتد و این خانواده قبل از این اتفاقات تحت حمایت های مستمر و غیرمستمر بهزیستی بوده اند. به نظر نمی رسد این اتفاق به خاطر نداشتن گوشی باشد. البته دلیلش تا به امروز معین نشده، ولی در اقدامات مشاوره ای و مددکاری و بنا به اظهارات خانواده و … این پسربچه درون گرا بوده و کمتر از مسائلش صحبت می نموده است. با این حال، معین نیست که چرا دست به چنین کاری زده است.

پیگیری های مرتب مددکاران

او در ادامه صحبت هایش می گوید: آقای کرمی، رئیس بهزیستی شهرستان و خانم ریشهری، مددکار مستقیم خانواده است. آن ها مرتب با خانواده در ارتباط هستند، مادر خانواده بعد از فوت فرزندان دچار تشنج می گردد. با پیگیری های بهزیستی شهرستان اقدامات لازم برای مراجعه او به متخصص مغز و اعصاب به منظور تشخیص مشکل و انجام درمان در حال اجرا است. همه هزینه های درمان او را بهزیستی عهده دار شده است.

با توجه به مسائل مادر و اینکه فعلا نمی توان او را تنها گذاشت، به همراه دو فرزند به منزل خاله رفته اند. از سوی بهزیستی یک خانه در دوراهک یکی از روستا های شهرستان دیر جهت خانواده در نظر گرفته شده است. اما در حال حاضر پدر به کمپ ترک اعتیاد اعزام شده و تمام هزینه های درمان او را بهزیستی تقبل نموده است. مادر می گوید که نمی تواند به تنهایی در خانه ساکن گردد و پس از ترخیص همسرش در آنجا اسکان خواهند یافت.

یک دست صدا ندارد

ما مردم و مسئولان باید بدانند که یک دست صدا ندارد، این خانواده احتیاج به حمایت همه نهاد ها دارند و یک ارگان به تنهایی از عهده این موضوع برنمی آید. مسأله فرابخشی است و حتی خود خانواده نیز باید ضمن پیروی از نظرات روانشناسان و مشاوران یاری نمایند.

تا به امروز دادستان، فرماندار، کلانتری، آموزش وپرورش، مدیر مدرسه، شبکه بهداشت و درمان شهرستان دیر، پلیس مبارزه با موادمخدر و سایر ادارات همکاری های بسیار خوبی با خانواده و ما داشته اند که البته این همکاری ها باید ادامه یابد. امیدواریم دیگر شاهد چنین حوادث تلخ و ناگواری نباشیم.

منبع: فرارو
انتشار: 15 دی 1399 بروزرسانی: 15 دی 1399 گردآورنده: khazarkooh.ir شناسه مطلب: 910

به "خانواده موسوی&zwnjزاده در اغما" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "خانواده موسوی&zwnjزاده در اغما"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید